هوالباقی
سلام بر اهل سلام!
بالاخره هر آمدنی رفتنی هم داره انگار این بار نوبت منه....!"از ماست که بر ماست"
گفتم آخرین دل نوشته!نه دل نوشته ی من ....اما حرف دل من...!
می پرسی حیات طیبه یعنی چه ؟
برایت می گویم : اگرگاهی دلت برای خودت تنگ می شود
درنگی کن و آنگاه به حیات طیبه بیاندیش ...
بیاندیش که اگر صورتی فرا صورتها بود "که هست" دنیا را چگونه می دیدی
و زندگی را چگونه می نگریستی ؟؟؟
اگر همه اسم ها و برچسب ها را از صورت ها بر میداشتی دنیای تازه یافته ات را چه می نامیدی ؟
می دانی که همه نقاب زده اند !!!
دنیا را بی مسما اسم گذاشته اند !!!
اسم ها را معنایی دیگر در پس پرده است !!!
آنچه من از کلمه تو می یابم با آنچه تو از آن کلمه منظور داشتی یکی نیست !!!
می دانستی این ها را ؟؟؟
و من با تو برای این عمری جنگیدیم و خراشیدیم و خراش برداشتیم
و یک روز ننشستیم که تصویر کنیم به همدیگر مقصود و منظورمان را ... ... .. .
حیات طیبه ... اسمهایم را با مسما می کند ...
دین با دین و علم با علم و هنر با هنر...
و همه با هم و با همدیگر به صلح مینشینیم
و گوش جان به آفریدگار عاشق خود میدهیم ... ... ..
به کودکی ام فکر میکنم و گذرش تا به امروز ...
و اینکه چگونه باورهای دیروزم در دیروزها و امروزها رنگ باخته اند ...
و اینکه چگونه حب ها به بغض ها و بغض ها به حب ها تبدیل می شوند ...
چون بید به پای ایمان خویش میلرزم ...
میلرزم برادر ... میلرزم خواهر ...
میلرزم برای فردای خود که چه چیز جای چه چیز را خواهد گرفت ...
میلرزم اما قلبم به امید فرداها زنده است و هنوز با همه شورش می تپد ...
شور دارد این پله پله بالارفتن ها ...
زمین خوردن که ندارد ...
انگار که قرار است پله پله بالا برویم ...
پله.... پله ... تا ملاقات خدا !
پله پله تا روزی که هیچ از ایمانت خبری و از خودت اثری نماند ...
حیات طیبه حکایت این بالا رفتن هاست ...
قانونش برای خودش عالمیست ...
هیچ شکی در آن نیست ... لا ریب فیه ...
پایین هم که بیایی اگر در حیات طیبه باشی بالا میروی ...
همه مسیرها به او ختم میشوند ...
مولایم صادق راستگو میگوید :
به عدد خلایق راه هست برای رسیدن به خدا" السلام علیک یا سبیل الله ...
تو هم اگر همدرد منی خویش منی و خویشاوند من
که قانون خویشاوندی اینجا به خونی نیست که در رگ هایمان جاریست ...
خویشاوندی ما به دردیست که در جان و روحمان ساریست ...
قدم مینهی به نردبان آویخته و پله پله تا ملاقات خدا می روی ...
همین امروز بود که نگاهی و سلامی حامل پیامی از خود او بود ...
پیام آورده بود که به هر جا که رو کنید من آنجا هستم ... "فاینما تولوا فثم وجه الله "
حیات طیبه ... حیات طیبه جای زندگیست ...
جای حیات است ... حیات پاک ... حقیقت حیات ...
معنای حقیق زیستن....و بودن....و شدن...
*حلالم کنید...!
اگر توفیق نوشتن دوباره بود باز خواهم گشت...
در پناه حقیاعلی